“وَالکَاظِمینَ الغَیظَ” و فروبردگان خشم.
فروبردگان خشم یعنی چه؟ یعنی بر اساس احساسات کار نمیکنند، همه جا عقل. اما گاهی عقل هم با خشمهای درست همراه است، نمیبینید در قرآن میگوید: “اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار رُحَماءُ بَینَهُم". اینی که میگویند “وَ الکاظِمینَ الغَیظَ"، معنایش این نیست که شما خیال کنید میخواهیم بگوییم خشم یک ملت، خشم یک انسان، خشم یک جامعه، علیه آن کسانی که باید بر آنان خشم گرفت، نیست و نابود باد، نه. قرآن هم نمیگوید که این خشمها را فروبخورید، میگوید بر اساس خشم، کاری انجام ندهید. “وَ الکَاظِمینَ الغَیظَ” کظم کنندگان، فروبرندگان. نه فراموش کنندگان؛ فروبرندگان غیظ و خشم. که وقتی خشم فرو نشست، انسان میتواند با عقل، با درک، آنچه را که شایسته است انجام بدهد.
معنای اقامهی صلاه
بپاداشتن نماز، یعنی در محیط و درجامعه این واجب و این حقیقت لطیف را بوجود آوردن و محیط را محیط نماز کردن و دیگری را به نماز دعوت کردن و نماز را با توجه ادا کردن، و مفاهیم نماز را در زندگی تحقق بخشیدن است.
مفهوم اصلی نماز عبارت است از:
۱ خضوع انسان در مقابل پروردگار
۲ عمل انسان به فرمان پروردگار
این آن عنصر اصلی نماز است که در حاشیهاش هم چیزهای دیگری وجود دارد.
70/7/24
فرمان خدا چیست؟
بدیهی است که خدا در مورد مالِ آدمی، در مورد جانِ آدمی، در مورد عمر آدمی، در مورد روابط انسان با سایر انسانها، در مورد روابط انسان با خدا، در مورد روابط انسان با حیوانات و حتی با گیاهان، تعهدها، مسئولیتها، تکلیفها، وظیفههایی معین کرده است. در این هم اگر خدا را اطاعت کردید، میتوانید بگویید ما مومنیم، و الا ایمان به صرف اینکه قلب انسان و دل انسان به یک قطبی وابسته است، اما شعاع این وابستگی در عمل، در دست، در زبان، در پا و در اعضا و جوارح دیگر منعکس نیست، به درد نمیخورد؛ بلکه اصلاً نام ایمان از نظر اسلام برای او صدق نمیکند، این منطق قرآن است.
ایمان به غیب
بشر، وقتی از معنویّت #غافل شد، همهی درهای اصلاح و صلاح به روی او #بسته میشود.
امروز به دنیای مادّی نگاه کنید!
امروز آنچه که در دنیای مادّی، میتواند #کلید همهی اصلاحات و سعادتها محسوب شود، همین است که انسانها به #خود آیند، متذکّر شوند، #هدف_خلقت را از ورای این ظواهر مادّی جستجو کنند دنبال حقیقتی بگردند.
ریشهی #فساد، عدمِ توجه به این باطنِ حقیقیِ عالم است.
#سرّ، معنا و باطن زندگی و حیات انسان، متوجه وگوش به فرمان یک مبدأحاکم و قادر و صاحب اختیارِ از غیب بودن.
همان «ایمان به غیب» است: “الّذین یؤمنون بالغیب".
نتیجه آن میشود که: در این ظواهرِ مادّیِ زندگی غرق نمیشوند. زندگی را در همین خور و خواب، شهوات، تمایلات انسانی، قدرت، ریاست و امثال اینها، خلاصه نمیکنند.
این، اوّلین هدیهی بعثتها به انسانها و اوّلین هدف پیغمبر است؛ که آنها را متذکّر کند و به آنها ایمان بدهد؛ آن هم ایمان به غیب.
1374/09/29
معنای #تقوا
تقوا یعنی پرهیز باحرکت نه پرهیز با سکون.
یک وقت هست شما در حال سکون پرهیز میکنید، یعنی برو در خانهات بنشین و کاری به کار چیزی نداشته باش، اسلام این را به شما توصیه نمیکند.
بلکه میگوید در سینهی قضایا و واقعیتها با حوادث روبرو بشوید و در عین حال پرهیز کنید.
مثل رانندهای که رانندگی میکند اما پرهیز هم میکند مراقبت و مواظب است.
بنابراین تقوا یعنی پرهیز در حال حرکت و مراقبت در حال حرکت.
آخرین نظرات