وﻗﺘﯽ تو جبهه ﻫﺪﺍﯾﺎﯼ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺩﺭ ﻧﺎﯾﻠﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺎﺯﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﯾﮏ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯿﻪ ﮐﻤﭙﻮﺗﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺧﻠﺶ ﯾﮏ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺳﺖ، ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ: ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺳﻼﻡ، ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ. ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎﯼ ﺣﻖ ﻋﻠﯿﻪ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﻔﺮﯼ ﯾﮏ… بیشتر »
آرشیو برای: "مهر 1396, 15"
میگویند: کربلا قسمت نیست،دعوت است!! خدایا…. من معنی قسمت و دعوت را نمیدانم! اما تو….معنی طاقت رامیدانی…مگر نه؟ دل من لک زده تا کنج حرم بنویسند مرغکی ناله کنان میل پریدن دارد رخ یوسف اگرم هر چه که زیباست ولی چهره نه، نام شما دست بریدن دارد من شفا یافته ی… بیشتر »
دیشب سه غزل نذر تو کردم که بیایی چشمم به ره عاطفه خشکید ؛ کجایی؟؟ با شِکوه ی من چهره ی آدینه ترک خورد از سوی تو اما نه تبسم ؛ نه ندایی از بس که در اندیشه ی تو شعله کشیدم خاکستر حسرت شده ام ؛ نیست دوایی؟ آمار تپشهای دلم را به تو گفتم پرونده شد اندوه من… بیشتر »
از تو يک عمر شنيديم و نديديم تو را به وصالت نرسيديم و نديديم تو را روزي ما فقرا شربت وصل تو نبود زهر هجر تو چشيديم و نديديم تو را شايد ايام کهن سالي ما جلوه کني در جواني که دويديم و نديديم تو را چه قدَر چلّه نشستيم و عزادار شديم چه قدَر شمع خريديم و… بیشتر »
مهدی جان … . دست بـﮧ قلم بردم . تا برایتان حرف ها بزنم… . اما نشد … . خواستم از ” دردم ” بگویم دیدم دردِ شما، خودِ ((منم )) … . خواستم از ” بـﮯ کسـﮯ ” ام حرف بزنم…. دیدم تنهاتر از شما درعالم نیست . خواستم بگویم ” دلم از روزگار گرفتـﮧ “ دیدم خودم در خون… بیشتر »
یک خیابان کرده مجنونم تو می دانی کجاست؟ آن خیابان کوی جانان قطعه ای از کربلاست یک خیابان دل ربوده از تمام عاشقان هست آنجا جای پای مهدی صاحب زمان یک خیابان گشته تنها جلوه گاه عالمین یک طرف قبر ابالفضل، یک طرف قبر حسین کاش در بین دو شاهد عمر پایان میگرفت… بیشتر »
?راه حلی برای گناه نکردن? جوانی نزد عالمی آمد و از او پرسید: من جوان هستم اما نمیتوانم خود را از نگاه کردن به دختران منع کنم، چاره ام چیست؟ عالم کوزهای پر از شیر به او داد و به او توصیه کرد که کوزه را به سلامت به جای معینی ببرد و هیچ چیز از کوزه… بیشتر »
#یاجبل_الصبر❤️ ?هرچہ دارم همہ از #دختر_حیدر دارم ☘لقمہاے نان شب از برڪٺ #دلبر دارم ?گنج قارون همہ دردسٺ من اسٺ زیرا من ☘منصب نوڪرےاز دولٺ #زینب دارم #السلام_علیک_یازینب_ڪبرے? بیشتر »
❃ ﷽ ❃ #مراقب_قلبت_باش اگر قلب سیاه شد، شب و روزی نمیگذرد مگر در آن معصیت پروردگار وجود دارد. ?هر چه سن بالا رود ریشه #گناه در قلب قویتر و محکمتر میگردد؛ تا جایی که کندن آن از دل ممکن نیست. ?چنانکه در روایت است: #قلب انسان ابتدا مانند آینه، #صاف و… بیشتر »
آخرین نظرات