#حکایتـــــ ? ? ? ? درویشی تهیدست از ڪنار باغ ڪریم خان زند عبور میڪرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشارهای به او ڪرد. ڪریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. ? ڪریم خان گفت: «این اشارههای تو برای چه بود؟» ? درویش گفت: «نام من ڪریم است و نام… بیشتر »
آخرین نظرات