خاطره ای از شهید حسن تهرانی مقدم
﷽
یکبار در کوه های توچال، نزدیک پناهگاه شیرپلا و شروین، صخره نوردی می کرد.
جای خطرناکی بود؛ زیر پا رو که نگاه می کردی چشمت سیاهی می رفت. موقع اذان به همراهش گفت طناب رو شل کن.
خودش رو به تخته سنگی رسوند، راحت نمیشد نشست. همه ترسیده بودن،
? قلاب رو باز کرد و نمازش رو خوند…
شهید #حسن_تهرانی_مقدم
آخرین نظرات